سفارش تبلیغ
صبا ویژن

...و دوباره زندگی


ساعت 5:17 عصر چهارشنبه 87/7/17

 

ازدواج ‌های اینترنتی، خوبند یا بد؟ خود را فریب ندهیم



با گسترش ابزارهای نوین ارتباطی بویژه اینترنت، آشنایی‌های اینترنتی با طراحی فضاها و اتاق‌هایی به این منظور شکل گرفت. بیشتر مشتریان این اتاق‌ها جوانانی هستند که به دنبال همکلامی و آشنایی در این اتاق‌ها می‌گردند از طرفی جرقه ازدواج‌های اینترنتی نیز در همین اتاق‌ها با شستی‌های کیبورد زده می‌شود، اما این ازدواج‌ها چقدر پایدار و ریشه‌ای هستند؟ آیا شرایط یک آشنایی استاندارد در این فضا فراهم می‌شود؟ مخاطرات این نوع آشنایی‌ها چیست؟ 


دکتر فرزانه صداقت روان‌شناس ازدواج‌های اینترنتی را به عنوان ازدواج‌های پایدار تلقی نمی‌کند و نوع ارتباط را مشکل اصلی این ازدواج‌ها می‌داند و می‌گوید. ما در زوج‌هایی که حتی با مشاوره پیش از ازدواج با هم وصلت کرده‌اند، مسائل و مشکلاتی را می‌بینیم.
حال چگونه می‌توان انتظار داشت ازدواجی که با اتکا به
? مانیتور در فضایی مجازی فانتزی به ثمر نشسته است، موفق باشد؟ مهم‌ترین ویژگی فضای چت و اینترنت نشاندن مجاز به جای واقعیت است، این جابه‌جایی آنقدر ظریف اتفاق می‌افتد که افراد بسادگی دنیای خیال را با جهان واقعیت اشتباه می‌گیرند.
وی می‌افزاید: نکته دیگر این که من نمی‌توانم بپذیرم نمونه‌های موفقی از این نوع ازدواج‌ها وجود دارد، برای این که متاسفانه در جامعه بیشتر از آن که ما برای خودمان زندگی کنیم، برای دیگران زندگی می‌کنیم؛ حاضریم با تنش و درگیری به یک رابطه زوجیت ادامه بدهیم، اما جلوی دیگران «ماسک موفقیت» روی صورتمان باشد.
به همین دلیل است که شما به دفعات با زوج‌های میانسالی روبه‌رو می‌شوید که پس از سر و سامان پیدا کردن فرزندانشان از همدیگر جدا می‌شوند. البته ما باید روی مصادیق یک ازدواج موفق بازتعریف دوباره‌ای داشته باشیم. بسیار بد است که مدل ماشین عروسی، شام عروسی، لباس‌های عروسی و داماد و تالار نشانه‌هایی از آغاز یک زندگی مشترک خوب تعریف شود.


? تصویر ذهنی، تصویر عینی‌
دکتر صداقت، گرایش جوانان به فضای چت و به تبع آنها ازدواج‌های اینترنتی را معطوف به تمایل انسانی به تصویر ذهنی می‌داند و می‌گوید: تاریخ تصویرسازی ذهنی یا خیال‌پردازی به موازات آفرینش انسان‌ها پیش می‌رود.
همچنان که نخستین نقاشی‌های انسان اولیه را بر دیواره غارها می‌بینیم، بعد هم بر مبنای این تصویرسازی چرخ اختراع و بعدها به انقلاب صنعتی منجر می‌شود بنابراین تصویر ذهنی فی‌نفسه موجودیت ارزشمندی دارد. اما این تصویر ذهنی بشدت نیازمند هدایت است، برای این که مقصد فانتزی‌گری و افتادن به بستر خطاست.
وی تاکید می‌کند:‌شما پسر یا دختری را تصورکنید که دقیقا بر مبنای خیال از پشت
? مانیتور رشته‌های ارتباط با همدیگر را می‌تنند و با این که این تنیدن کار لذت‌بخشی برای آن دو است، اما متوجه نمی‌شوند این رشته‌ها آنقدر متراکم و حقیقی نیست که تاب وزن واقعیت را داشته باشد.
درواقع ذهن دختر یا پسر در لحظه چت تصویر ذهنی را با تصویر عینی اشتباه می‌گیرد. از طرفی، اعتیاد به این تصویر ذهنی حاصل از وقت گذرانی در دنیای مجازی، فرد را از دنیای واقعی و دغدغه‌هایش ازجمله کار، تحصیل، تفریح و مسوولیت‌های دیگر بازمی‌دارد. او مجبور است تا پاسی از شب چشم‌هایش را به مانیتور بدوزد و صبح فردا را با احساس خستگی، خمودگی و ضعف آغاز کند.
دکتر صداقت می‌گوید: من فکر می‌کنم تصور ذهنی زمانی شکل مثبتی به خود می‌گیرد که با واقعیت‌های پیرامونی پیوند بخورد، همچنان که چرخ زمانی یک تصور ذهنی بود، اما به واقعیت پیوست. تلفن همراه تا همین یک دهه پیش برای ما یک تصور ذهنی بود، اما در حال حاضر جزیی از زندگی ما شده است.


? انسان با حرف پخته می‌شود
پیگیری برنامه‌های فرهنگسراها، شرکت در همایش‌های ازدواج موفق، کارگاه‌های آموزشی و مراجعه به مراکز مشاوره جایگزین‌هایی است که به اعتقاد دکتر صداقت می‌تواند جوانان را به واقعیت‌های پیرامونی به شکل علمی و صحیح هدایت کند.
این روانشناس می‌اافزاید: والدین ما باید واقعا به این درک برسند که همراهی با فرزندان فراتر از تامین خوراک و لباس و هزینه‌های تحصیل است. فرزندان ما به تمام معنی نیازمند همراهی دوستانه و دلسوزانه والدین هستند. بنابراین آنها در ازدواج نباید فرزندانشان را برای تصمیم‌گیری تنها بگذارند.
والدین ما براحتی حاضرند فلان مارک معتبر کفش و کیف را با قیمت‌های گزاف برای فرزندانشان تهیه کنند، اما کوچکترین هزینه‌ای برای تامین نیازهای ذهنی و روانی فرزندانشان چه بسا مهم‌تر از این ظواهر است نمی‌کنند.
چرا والدین ما نباید دست فرزندشان را بگیرند و او را به سمینارها و همایش‌های مرتبط با موضوع ببرند؟ نوجوانان و جوانان شاید بسیاری از حرف‌ها را از والدین خود نپذیرند، اما از زبان متخصصان امر که سال‌ها در این زمینه پژوهش کرده‌اند، خواهند پذیرفت اما متاسفانه می‌بینیم که برنامه‌های آموزشی با بی‌مهری والدین روبه‌رو می‌شود و مجریان آن برنامه را متهم به کلاهبرداری می‌کنند که هدفشان فقط نشانه رفتن محتویات کیف و جیب مردم است؛ به اعتقاد من، حتی اگر بار علمی این همایش‌ها و سمینارها متوسط باشد، باز والدین و فرزندان ما را با واقعیت‌ها آشناتر خواهد کرد؛ چرا که همه چیز با آتش پخته می‌شود، انسان با حرف. خداوند می‌فرماید: «خلق‌الانسان و علمه البیان» با بیان درست و علمی بسیاری از دشواری‌هایی که در ذهن و زبان خانواده‌های ما سنگینی می‌کنند، کنار خواهد رفت.
دکتر صداقت می‌گوید: در این راه مطمئنا در درجه اول والدین ما باید آگاه باشند. پدر و مادری که چشم خودش بسته است، چطور می‌تواند چشم فرزندش را به روی واقعیت باز کند. متاسفانه گاهی می‌بینیم خود والدین بازی می‌خورند و وارد فانتزی‌ها می‌شوند، اما وقتی ماسک شیرین فانتزی کنار می‌رود و واقعیت برملا می‌شود، دچار سرخوردگی و افسردگی می‌شوند.


? ببین احساس نشاط می‌کنی؟
این روان‌شناس فرمول ساده روان‌شناسی را برای افرادی که مشتریان ثابت چت‌روم‌ها هستند، پیشنهاد می‌کند: «اگر ناراحتی، بدان فکری به دور از خرد در ذهنت جریان دارد» هرکدام از ما وقتی در زندگی دچار ناراحتی می‌شویم باید بگردیم و ببینیم کدام فکر منفی به دور از خرد و واقعیت از دروازه‌های ذهن به درون ما رخنه کرده است، اما وقتی حال ما خوب است و احساس نشاط و سرزندگی‌می‌کنیم به این معناست که واقعیت و خرد را لمس کرده‌ایم و افکار مثبت، زیبایی‌شان را به ما نشان می‌دهند. حال کسی که به چت‌روم‌ها می‌رود باید از خود بپرسد واقعیت را لمس می‌کند؟

ادامه مطلب...

¤ نویسنده: گل محمدی

نوشته های دیگران ( )

ساعت 12:0 صبح دوشنبه 87/7/1

همکار

یکروز وقتى کارمندان به اداره رسیدند، اطلاعیه بزرگى را در تابلوى اعلانات دیدند که روى آن نوشته شده بود:

 «دیروز فردى که مانع پیشرفت شما در این اداره بود درگذشت. شما را به شرکت در مراسم تشییع جنازه که ساعت 10 در سالن اجتماعات برگزار مى‌شود دعوت مى‌کنیم.»


در ابتدا، همه از دریافت خبر مرگ یکى از همکارانشان ناراحت مى‌شدند امّا پس از مدتى، کنجکاو مى‌شدند که بدانند کسى که مانع پیشرفت آن‌ها در اداره مى‌شده که بوده است.
این کنجکاوى، تقریباً تمام کارمندان را ساعت10 به سالن اجتماعات کشاند. رفته رفته که جمعیت زیاد مى‌شد هیجان هم بالا مى‌رفت. همه پیش خود فکر مى‌کردند: «این فرد چه کسى بود که مانع پیشرفت ما در اداره بود؟ به هر حال خوب شد که مرد!»

کارمندان در صفى قرار گرفتند و یکى یکى نزدیک تابوت مى‌رفتند و وقتى به درون تابوت نگاه مى‌کردند ناگهان خشکشان مى‌زد و زبانشان بند مى‌آمد.

آینه‌اى درون تابوت قرار داده شده بود و هر کس به درون تابوت نگاه مى‌کرد، تصویر خود را مى‌دید. نوشته‌اى نیز بدین مضمون در کنار آینه بود:

«تنها یک نفر وجود دارد که مى‌تواند مانع رشد شما شود و او هم کسى نیست جزء خود شما. شما تنها کسى هستید که مى‌توانید زندگى‌تان را متحوّل کنید. شما تنها کسى هستید که مى‌توانید بر روى شادى‌ها، تصورات و موفقیت‌هایتان اثر گذار باشید. شما تنها کسى هستید که مى‌توانید به خودتان کمک کنید.

زندگى شما وقتى که رئیستان، دوستانتان، والدین‌تان، شریک زندگى‌تان یا محل کارتان تغییر مى‌کند، دستخوش تغییر نمى‌شود. زندگى شما تنها فقط وقتى تغییر مى‌کند که شما تغییر کنید، باورهاى محدود کننده خود را کنار بگذارید و باور کنید که شما تنها کسى هستید که مسئول زندگى خودتان مى‌باشید.

مهم‌ترین رابطه‌اى که در زندگى مى‌توانید داشته باشید، رابطه با خودتان است.

خودتان را امتحان کنید. مواظب خودتان باشید. از مشکلات، غیرممکن‌ها و چیزهاى از دست داده نهراسید. خودتان و واقعیت‌هاى زندگى خودتان را بسازید.

دنیا مثل آینه است. انعکاس افکارى که فرد قویاً به آن‌ها اعتقاد دارد را به او باز مى‌گرداند. تفاوت‌ها در روش نگاه کردن به زندگى است.»

¤ نویسنده: گل یاس

نوشته های دیگران ( )

ساعت 7:16 عصر پنج شنبه 87/3/2

کاش بیایم برای بی پناها سایبون باشیم

با دلای دل شکسته کمی مهربون باشیم

 
                                                   
کاش بیایم به
باغبونا کمی حرمت بذاریم
 
                                                     
احترام دلای شکسته رو نگهداریم

 
کاش به
مهربونترا دین مون و ادا کنیم

سهم خوشبختی مون و وقف بزرگترا
کنیم

 
                                                   
کاش یه کاری بکنیم
که خستگیها دربشه

                                                  
مرهمی
بشیم که زخم آدما بهتر بشه

 
کاش که شاخه
درخت زندگی رونشکنیم

هفته ای یه بار به باغبونامون
سربزنیم

 
                                               
کاش که پاک کنیم تمام
اشکایی که جاریه
 
                                              
خوب نگه داریم چیزی که واسه یادگاریه

 
کاش دس پرنده
های بی پناه وبگیریم

توی آسمون بریم دامن ماه وبگیریم

 
                                           
کاش با مهربونی مون غصه
ها رو کم بکنیم
 
                                          
رشته های عشق و تا همیشه محکم بکنیم

 
کاش بشینیم
پای صحبت اونا که بی کسن

اگر درد و دل کنن به آرزوشون
میرسن

 
                                            
کاش تو عصری که همش
سنگیه وآهنیه

                                            
بگیم از چیزهایی که
خوب ولی رفتنیه

 
کاش هنوز دیر
نشده قدر هم و خوب بدونیم

نکنه دیر بشه تا ابد پشیمون
بمونیم

 
                                             
کاش که این یه جمله هیچ
موقع ز یادمون نره
                                            
آدمی  چه  خوب
 باشه  چه  بد  باشه مسافره 

www.hamtaraneh.com 

این وبلاگ قرار نبوده با مضمون شعری اپ بشه اما دلم نیومد لذت خوندن این شعر رو با شما سهیم نشم !

جا داره از دوستان هم وبلاگی عزیزم بابت این قانون شکنی عذر خواهی کنم !

 


¤ نویسنده: گل شب بو

نوشته های دیگران ( )

<      1   2   3   4      >

خانه
وررود به مدیریت
پست الکترونیک
مشخصات من
 RSS 

:: بازدید امروز ::
3
:: بازدید دیروز ::
12
:: کل بازدیدها ::
114281

:: درباره من ::

...و دوباره زندگی

مدیر وبلاگ : گل یاس[38]
نویسندگان وبلاگ :
گل محمدی[18]
گل شب بو[19]

خانم محترم و اقای گرامی ضمن عرض سلام عارضیم که گروه ما گروه ای سه نفره بوده که سعی در فراهم اوردن محیطی فرهنگی و اموزنده برای کاربران و بازدید کننده گان ارجمند را دارد لذا از این که پاره ای از وقت خود را صرف مطالعه وبلاگ گروهی فرهنگی تخصصی ما می کنید کمال تشکر و قدر دانی رو داریم ... نکته قابل ذکر این که افراد این گروه از نظردهندگان گرامی خواهشمند است از الفاظ احساسی (چون گلم و عزیزم و ...) در کامنت های که لطف می کنند و در صفحه نظرات می گذارند استفاده نکند و به ازای ان از اسم های انتخابی هر یک از نویسندگان برای مخاطب قرار دادن استفاده شود ... با تشکر فراوان

:: لینک به وبلاگ ::

...و دوباره زندگی

:: آرشیو ::

کودک
خواندنی ها
قابل توجه اقایون
قابل توجه خانم ها
قابل توجه نوجوانان
نکته های طلایی زندگی خوب

:: اوقات شرعی ::

:: لینک دوستان من::

پرسه زن بیتوته های خیال
اشک مهتاب
عشق یعنی آزادی
لقمان
اقاقی
موفقیت در زندگی
روز نگاره های من در پس لحظه های بودنم
دچار یعنی عاشق...
خانواده و زندگی سالم
اناهیتا
پنجره

::وضعیت من در یاهو ::

یــــاهـو

:: خبرنامه وبلاگ ::